جدول جو
جدول جو

معنی دو زانو - جستجوی لغت در جدول جو

دو زانو
قسمتی نشستن و آنرا ایرانیان از عرب و عرب از شتر آموخته است
تصویری از دو زانو
تصویر دو زانو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنچه که مرکب از دو جزو باشد، آنچه که دوبار بکار برند رطل دوگانه، نماز دو رکعتی نماز صبح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو زبان
تصویر دو زبان
منافق مزور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس زانو
تصویر پس زانو
پشت زانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدف زانو
تصویر صدف زانو
کاسه زانو
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در کنار دیگری وزانو بزانوی او نشیند همنشین: من و سایه همزانو و همنشینی من و ناله همکاسه و هم رضاعی. (خاقانی)، رفیق دوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم زانو
تصویر هم زانو
هم نشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم زانو
تصویر هم زانو
کسی که در کنار دیگری و زانوبه زانوی او نشسته باشد، برای مثال دشمنم را بد نمی خواهم که آن بدبخت را / این عقوبت بس که بیند دوست هم زانوی دوست (سعدی۲ - ۳۶۱) همنشین، مجاور، همراه، برای مثال دریغا روزگار خوش، که من در جنب میمونت / بدم با بخت هم کاسه، بدم با کام هم زانو (عراقی - ۱۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دو زبانه
تصویر دو زبانه
Bilingually
دیکشنری فارسی به انگلیسی
باللغتين
دیکشنری فارسی به عربی
द्विभाषिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
แบบสองภาษา
دیکشنری فارسی به تایلندی
দ্বিভাষিকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
دو لسانی طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو
((دُ. شُ دَ))
کنایه از مؤدبانه نشستن در برابر کسی که مقام بالاتری دارد. مقابل مربع نشستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دو گان
تصویر دو گان
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو زنه
تصویر دو زنه
مردی که دارای دو زن باشد، نیش زنبور پشه و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوزان
تصویر دوزان
کلید کوک زبانزد خنیا
فرهنگ لغت هوشیار